شادی این روزها تقدیم به تو ، میم!

این قدر سعی کردم بابت اون همه روزهای سخت این چند وقت شاد باشم

که دیگه فقط فازم شوخی و خندس


یه مقدارم به خودم شک دارم که میزان خنده و شوخیم از حد رد نشه 

میترسم زیادی باشه


بهرحال


من از...

به ..

پ

آ


راستی! 

دادم استخارمو استاد الف برام گرفت. 


سر "حال" یکی از بچاها، که استاد داشت آمارشو از من میگرفت، و کاملا تابلو بود که استاد دلش گرفته

یهو گفتم :

"راستی منم حالم خوبه .. هیشکی حالمونو نمیپرسه!!  "


و استاد :

"خداروشکر     کسی که حسین داره غم نداره"


حرف زدن با استاد... لطف خدا.. که از طریق این بنده خوب های بهمو میرسه... حالمو خیلی خوب کرده...


خداروشکر...

روزای شادی دارم..... و این معنیش این نیست که مشکلی ندارم یا دردی تو سینم نیست.

هم مشکل دارم و هم درد.  هم تنهایی و هم ...

ولی مسئله اینه که خدا خواسته شاد باشم.... من هم... 


خدایا 

هوامونو داری... دمت گرم... هوای رفیقامونم داشته باش

مخصوصا

مریم.

و

ح

و

س

و

ز

و

ا ا و

خانواده و

همسایه ها و

معلم ها و استادهام و

اقای مدیر و

هرکی که هس و حال میکنی بهش حال بدی و 

هرکی

که غیبتشو کردم و

هرکی که لازمه


خدایا

کلا خیلی ماهی.... خیلی

الهی فدات...  ... ... شم!

استخاره پروژه خوب اومد

استخاره برای اون پروژه ی استاد علوی خوب اومد....

خوب

میفهمی؟


برم درس بخونم...برم..

who is Hussain 3

 دیروز توی سینم یه حس و درد خاص داشتم....

انگار توی قفسه سینم یه حفره عمیق بود....


یه حفره از درد عشق...


امروز فهمیدم


وقتی اون حفره بوجود میاد و خلا بوجود میاد


اون وقته که عشق و محبت میریزه توش و آدمو بمب محبت میکنه....


دیروز حرفای بدی شنیده بودم.. و عاشقانه هام زده بود بالا



whi is hussain 2

از ظهر که اون پست رو توی آشپزخونه(!) فرستادم

و همونجا گریه کردم 

و نشد گریه مو به اخر برسونم چون زنگ ایفون رو زدن


از اون موقع تا حالا که حدود 7 ساعت گذشته

بسیار شاد بودم


شادی به نحوی که توی این مدت اخیر زندگیم سابقه نداشته


البته به جز روزایی که با بچاهای حوزه دانشگاهی هستم و خوش میگذره(همیشه خوش نمیگذره)


خواستم یه داستان دو نفره دیگه بین خودمون ثبت کنم


من و امام حسین علیه السلام علیه محبت... علیه درود :) عشق منی


خودمم باورم نمیشه که چقدر اون گریه حال منو خوب کرد


با تعدادی از دوستان و افراد دیگه تو وایبر و تلگرام حرف زدم


و اونا خسته بودن. اما من بمب انرژی..


طوری که یکی شون گفت: کسی که حسین داره غم نداره

منظورش من بود.


وای ینی من عاشق این محبت های بی انتهاتم حضرت تاج سر! 


در اخر عرض میکنم که شما همچنان .... : عشق منید


عشق من کیه؟  حسین علیه السلام. :)



who is Hussain

امام حسین! 


حواست هی بهم دیگه آره؟


خیالم راحت باشه که هستی؟


دمت گرم


خیلی بامرامی خیلی...


اصن من کشته ی همین مرامتم...


هربار میشینم به کل داستان های دوتایی مون 


فکر میکنم


همش یچیزی میاد توذهنم که مگه من چی داشتم که امام حسین اینجوری منو کشوند طرف خودش؟


بعد میگم امام حسین خیلی جاذبه داره...


همه رو میکشه...


شاید بزرگترین افتخارم تو زندگیم


همین باشه که دوستت دارم. و فکر میکنم دوستم داری....


حسین خوبم! مهربونم!


دلم برات تنگ شده باز...


الان که دارم مینویسم اینجا خیلی گرمه... 


میخواستم برم سراغ کولر


اما دلم نمیاد...


میخواد بسوزم


آه ..... حسین..........


ارزو به دل موندم که هر هفته تو مجلس روضه ات باشم...


و داد بزنم

داد بزنم

داد بزنم


راستی

میخوام یکی از فانتزیامو بنویسم.......


حال کردی بهمون بده


دوس دارم تو خونه ایندم برات مجلس بگیرم...


یکی دیگه از فانتزیام اینه که شوهرم بتونه روضه بخونه


و هروقت هواتو کردم بهش بگم و بخونه.... 


وای خدا


چقر گریه بر حسین خوبه....

چقدر خوبه

چقدر خوبه


دلم برای همه اونایی که نمیدونن چیه میسوزه...


کاش میدونستن چیه...


خدایا

خداجونم


منو با حسین محشور کن....

دلم میخواد هر وقت مرگ اومد سراغم


چشمامو باز کنم


و


روی زیبای حسین ات رو ببینم


و همونجا دوباره و دوباره بمیرم...


و از دیدنش  به فنا برسم



خدایااااااااااااااا


خیلی خوبی...


سبحان الله


منو ببخش


دوستت دارم

بچه زرنگ ها در بزرگسالی

اونایی که از بچگی بچه زرنگ مدرسه بودن


مثل من و مثل شما


وقتی توی بزرگسالی چیزی رورنمیفهمیم احساس شکست و اینا میکنیم...


انگار به زوووور میخوایم همه چیو بفهمیم


به زووور میخوایم اول باشیم...


یبار یکی بهم سر قضیه ای گفت نمره ام چن میشه از نظرت و اینا؟


گفتم بچه زرنگا و در س خونا نمره واسشون 19 و 20ـه .. از نظر من شما سه چهارم نمره رو میگیری ینی از 20 میشی 15..

ولی به این 15 اینجوری نگاه کن که سه چهارم نمره رو گرفتی. 



خیلی بچه زرنگ بود... دوس داشتم بفهمه که نمره اش خیلی کم نیست. بالاست. اما جا داره تا بیست بشه.. 

اطرافیانم

اون حرف رو یادم اومد !


تو جمع بچه مذهبیا خیلی شادیم و این قدر میگیم میخندیم.... مخصوصا سر غذا خوردن...  


ولی وقتی تو جمع های کاملا ضدانقلاب و کمی تا قسمتی بی دین هستم، از فرط حس غربت میرم توی خودم و اونجا در درون خودم تو فکرای خوبی هستم....


واسه اینه که گاهی حس میکنم بودن تو جمع های بی دین واسه من بهتره، چون مجبور میشم به خدا پناه ببرم...


خیلی وقته حس میکنم 99 درصد اطرافیانم منو نمیفهمن...