بایست روی اعتقادت و بهش عمل کن حتی اگه...

واقعیت اینه که


چقد سخته هم واقعیتو بخوای بگی

هم تلخ نباشه هم یکم طنز هم باشه حتی


ولی نه 

میخوام یه سبک دیگه بنویسم


مدت ها پیش یه نفر بهم یاد داد که روی باور و اعتقاد درستم بایستم و رفتارم رو ادامه بدم

اینجوری دیگران باور میکنن و کنار میان باهام


اینو بارها تجربه کردم


مثلا اینکه هی وعده های پشت هم گوشت بخورم اونم از نوع قرمز و مرغ

هم از نظر دین خوب نیس هم من خودم چندشم میشه


حالا من راحت اینو میگم تو خونه وقتی چند وعده گوشتی میخورم.. دیگه نمیخورم

بقیه هم قبول کردن دیگه این اخلاقم رو


جوری که 

دیشب شام نون و ماست خوردم..!!! 

امروز ناهار هم گفتم میخوام غذای بدون گوشت درست کنم. کشک بادمجون به سبک خودم

اما بعد بابا گفت برم از بیرون جوجه بگیرم و اینا...

زیر بار نرفتم. اخر قرار شد بره فلافل بگیره که گوشت نداشته باشه


وقتی برگشت دیدم واسم پیتزا سبزیجات گرفته ! 

عاشق من بر همه عالم که همه عالم ازوست

عاشقم من بر همه عالم 

که همه عالم ازوست



این شعر به صورت خیلی رقیق شده

سال هاست در من جریان داره


شاید دلیل این محبتی که به مردم دارم

و دلیل دلسوزی هام

و خیرخواهی هام

همین باشه


من قصد ندارم مردم رو دوست داشته باشم

من ناخوداگاه دوسشون دارم


البته بماند که وقتی پای حرام خدا وسط باشه

محبتم کم میشه


یهنی هرچی با خدا ترند

بیستر دوسشون دارم


و هرچی بی خدا تر

کمتر


تا جایی که

کسی که مورد لعن خداست


مورد لعن منم هست


اینجوری میشه که

همون کسی که عاشق مردم دنیاست

میگه:

اللهم العن اول ظالم ظَلَمَ حق محمد و آل محمد 

و اخر تابع له علی ذلک

بسم رب الحسین

بسم رب الحسین


فعلا نمیدونم میخوام چی بنویسم

اما 

جایی برای

فرار از جای قبلی ست..



و شاید به فنای حضرت امام حسین رسیدن....


امام حسین من

دوستت دارم